کاش می شد از تنهایی گفت..

 

 


 


 

کاش می شد از تنهایی گفت از چیزی که مثل خوره روحت را می خورد و جسم تو"...را اب می کند 

تنهایی که تنهایت می گذارد تا عاشق و عاشقتر می شوی انچه که تو را به خیانت نزدیک و از خدا دور می کند 

انقدر که از نگاه دیگران غافلی و از نگاه خدا دورتر کاش می شد با تو"...از تنهایی گفت 

انقدر گفت تا از دیوار بی عبور تنهایی عبور کرد

 کاش می شد انقدر از تنهایی گفت تا همچون غروری و همچون قلبی به پایت شکست 

کاش می شد از تنهایی گفت و رفت تا به هم رسید

تعداد صفحات : 7
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد